-

قضایای اثباتی و هنجاری

در تئوری اثباتی، هیچ تجویزی برای روش‌های حسابداری، صادر نمی‌شود. این تئوری تنها توضیح می‌دهد و پیش‌بینی می‌کند که شرکتی با ویژگیِ مثلاً الف، از روش حسابداری ب، استفاده خواهد کرد، اما هیچ گاه نخواهد گفت که از چه روشی باید استفاده کرد. این رویکرد درست مانند رویکردی است که در علوم فیزیکی استفاده می‌شود.

تجویز، نیاز به یک هدف، و یک تابع هدف، دارد.

تابع هدف:

تئوری می‌تواند اثر متغیر Y بر هدف Z را بررسی کند، اما نمی‌تواند مناسب بودن آن هدف را نشان دهد. هدف را تنها بر اساس ترجیحات ارزشی و ذهنی می‌توان تعیین کرد. هدف‌های رایج در اقتصاد و حسابداری، عبارتند از کارایی اقتصادی و عدالت. کارایی هدفی است که برای همه مقبولیت دارد، اما عدالت در توزیع ثروت، هدفی فوق العاده اختلاف برانگیز است. پذیرش یکی از دیدگاه‌ها در مورد عدالت، بر اساس قضاوت‌های ارزشیِ ذهنی انجام می‌شود و نه به صورت عینی.

هر چند، پژوهشگران در ارائه‌ی تئوری از قضاوت‌های ذهنی استفاده می‌کنند (مثلاً در انتخاب موضوع و ارائه‌ی مدل)، اما آنان در هنگام آزمون تئوری، به شکلی عینی برخورد می‌کنند. آنان تئوری خود را از جنبه‌ی ساختاری (منطقی) و معنایی (سازگاری با شواهد) می‌آزمایند. مفهومی که در اقتصاد، تئوری اثباتی خوانده شد (از سوی فریدمن)، همان مفهومِ تئوریِ مورد استفاده در علوم تجربی است.

در تمایز قضایای اثباتی از هنجاری. قضایای اثباتی مربوط به شیوه‌ی کار جهان، هستند. شکل این قضایا به این صورت است که: ”اگر الف، آنگاه، ب“ و این قضایا ابطال‌پذیر هم هستند؛ مانند این قضیه که: اگر روش حسابداری از فایفو به لایفو تغییر کند، آنگاه قیمت سهم بالا خواهد رفت. این گزاره یک پیش‌بینی است که با گرداوری شواهد می‌توان آن را ابطال/رد کرد. قضایای هنجاری، مربوط به تجویز هستند. شکل آن‌ها به این صورت است که: ”در شرایط برقراری مجموعه‌ی شرایطِ ج، باید گزینه‌ی بدیلِ د را انتخاب کرد“. مثلاً در زمان تورم، باید روش لایفو را انتخاب کرد. این قضیه، ابطال پذیر نیست. اما اگر، هدفی تعیین شود، آنگاه این قضیه ابطال پذیر می‌شود. مثلاً این گزاره را می‌توان با شواهد ابطال کرد: ”در شرایط تورم، استفاده از لایفو، ارزش شرکت را بیشینه خواهد کرد“. بنابراین با تعیین هدف، می‌توان یک تجویز را به یک پیش‌بینیِ مشروط تبدیل کرد و اعتبار تجربیِ آن را آزمود. البته، تعیین هدف، کار نظریه‌پرداز نیست، کار استفاده کننده از نظریه است.

توجه شود که تئوری اثباتی، قضایای هنجاری را بی‌اهمیت نمی‌خواند. اصلاً تقاضا برای تئوریِ توضیح دهنده، خود از تقاضای کاربران تئوری، برای تجویز، برخاسته است. اما تئوریِ توضیحی تنها یکی از دو جزء ضروریِ تجویز را فراهم می‌کند: یعنی اثر یک اقدام مشخص بر متغیرهای مختلف را. جزء دوم را کاربر تئوری، تأمین می‌کند: یعنی هدف (یک متغیر مشخص) و تابعی که اثر یک اقدام مشخص بر آن هدف را نشان می‌دهد (تابع هدف).

ایجاد یک تئوری

یک تئوری از دو بخش تشکیل می‌شود: نخست، مفروضات، شامل تعاریف متغیرها و منطقی که این متغیرها را به هم مرتبط می‌کند، و دوم، مجموعه‌ای از فرضیات اساسی. مفروضات، تعاریف و منطق، ابزار سازمان‌دهی، تحلیل، و درک پدیده‌های تجربیِ مورد علاقه، هستند، و فرضیات پیش‌بینی‌های برآمده از این تحلیل‌ها هستند.

 

 

فرضیه‌ی اساسی 1: فرضیه‌ی پاداش

فرضیه‌ی اساسی 2: فرضیه‌ی بدهی

فرضیه‌ی اساسی 3: فرضیه‌ی اندازه (هزینه‌های سیاسی)

 

 

تئوری اثباتی حسابداری در یک نمای کلی، شاملِ هسته‌ی مقاوم (مفروضات بنیادین)، کمربند حمایتی، و فرضیات اساسی

 

 

تدوین تئوری با تلاش فکری محقق برای یافتن توضیحی برای یک پدیده آغاز می‌شود. صریحاً یا تلویحاً، هر محقق در هنگام ارائه‌ی توضیح، مفروضات خاصی را می‌پذیرد. از دلالت‌های این مفروضات است که استنتاج‌های قابل آزمونِ تجربی، استخراج می‌شوند. این استنتاج‌های آزمون پذیر، فرضیه نام دارند.

مفروضات محقق درباره حسابداری ممکن است بسیار ساده انگارانه باشند. منطق به کار گرفته شده، ممکن است به شکل منطق ریاضی باشد، یا نباشد. به طور معمول، مفروضات حسابداری ، منطق آنها ، و فرضیه شکل گرفته توسط آنها ممکن است به طور مشروح در مقالات حسابداری بیان نشوند، اما محقق باید تلویحاً این پله‌ها را قبل از هر کار تجربی، طی کند.

دلیلش این است که او باید قبل از گرداوری داده، یک تئوری درباره حسابداری و روش کارش داشته باشد. بدون یک فرضیه، محقق نمی‌داند که کدام حقایق یا داده‌ها را باید بررسی کند. پوپر (1959) می‌گوید: ”تئوری‌ها، تورهایی هستند که انداخته می‌شوند تا چیزی صید شود که ما آن را جهان می‌خوانیم. هدف، توجیه جهان، توضیح آن و تسلط بر آن است.“ تئوری‌ها به ما می‌گویند که کدام پدیده‌ها مربوط‌اند و کدام‌ها نامربوط، یعنی کجای دریا به دنبال ماهی بگردیم. در علم فیزیک مثال‌های خوبی می‌توان یافت. سال‌ها پیش از یافتنِ ذره‌ی کوارک، تئوری‌ها وجود آن را پیش‌بینی کرده بودند و آزمون‌ها بالاخره آن را یافتند.

این مطلب را هم بخوانید : نقش و اهمیت تئوری حسابداری

 

اگر پدیده‌ی مورد بررسی یا نتایج آزمون‌های تجربی، جذاب باشند، دیگر محققان حسابداری نیز تلاش خواهند کرد، روش تحقیقِ محقق نخست را بهبود بخشند و آن را در مورد پدیده‌های دیگر غیر از حسابداری به کار گیرند و توضیحات بدیل را یافته و آزمون کنند و این گونه یک ادبیات پژوهشی به وجود می‌آید. تئوری خودش نیز در نتیجه‌ی این تلاش‌ها، تغییر کرده و تکامل خواهد یافت، تا آنجا که ممکن است، تفسیر امروزین از نتایج محقق نخست، به کلی با تفسیر اولیه، متفاوت باشد.

 

اگر پاداشی به تولید کننده نرم افزار حسابداری تعلق گیرد آنگاه به راحتی می توان انتظار بالا رفتن کیفیت کار و در نتیجه بهتر بودن نرم افزار حسابداری تولید شده را داشت. در غیر اینصورت نمی توان چنین انتظاری را داشت. ضمن اینکه فشار زیاد وارد کردن به برنامه نویس و تولید کننده نرم افزار حسابداری باعث بهبود که نمی شود هیچ ، بلکه نتیجه عکس می دهد.


منبع : گروه نرم افزار حسابداری و اتوماسیون اداری ارگس
این خبر توسط گروه نرم افزار حسابداری و اتوماسیون اداری ارگس برای سایت آماده شده است