حسابداران علاوه بر کار با نرم افزار حسابداری و آموزش مستمر علم حسابداری باید مواردی در مورد مدیریت نیز یاد بگیرند و به کار بگیرند.
با آغاز سده بيست و يك، گروهي از روانشناسان اين نتيجه رسيدند كه با وجود دستاوردهاي چشمگيري كه در يافتن درمان هاي موثر براي بيماريهاي ذهني و رفتارهاي ناكارآمد حاصل شده بود، در روانشناسي، در كل، توجه به نسبت اندكي به رشد، توسعه و خود شكوفايي افراد سالم شده بود.
در نتيجه در صدد برآمدند، در جهت دهي دوباره به پژوهشهاي روانشناختي، دو ماموريت كاملا جديد را موردنظر قرار دهند:
1) كمك به افراد با شخصيت سالم، براي برخورداري از شادي و بهره وري بيشتر در زندگي؛
2) كمك به شكوفاسازي قابليت هاي انساني.
و بدين ترتيب بود كه مكتب روانشناسي مثبتگرا ايجاد شد
رفتار سازماني مثبت گرا
والش و همكارانش نشان داده اند در خبرنامههاي سازماني در چند دهه اخير، واژههايي با رويكرد منفي مانند: برد و باخت، نارضايتي شغلي، غيبت از كار و … رشد چهار برابري نسبت به واژههاي مثبت گرايانه اي،مانند: شفقت،پرهيزكاري و …داشته است. بنا براين آشكار است كه در حوزه سازمان و مديريت موضوعهاي مثبت گرايانه نسبت به موضوعهاي منفي گرايانه، مورد بي توجهي واقع شده اند.
كاربرد روانشناسي مثبت گرا در عرصه سازمان و مديريت، منجر به ايجاد و توسعه دو رويكرد جديد در اين زمينه شده است:
1-رفتار سازماني مثبت گرا كه بيشتر بر جنبه هاي خرد رفتار سازماني و آن دسته از حالات مثبت شخصيت انساني كه قابل توسعه و پرورش هستند، تاكيد مي كند؛
2- پژوهشهاي سازماني مثبتگرا ( positive organizational scholarship) كه بيشتر بر جنبه هاي كلان رفتار سازماني تاكيد مي دارد.
رفتار سازماني مثبت گرا چنين تعريف مي شود: “ مطالعه و كاربرد توانمنديهاي مثبت روانشناختي و نقاط قوت منابع انساني كه قابل توسعه و اندازه گيري باشند و بتوان براي بهبود عملكرد كاركنان، آنها را به صورت اثر بخش مديريت كرد.
گفتني است كه هر متغير روانشناختي را نمي توان در مقوله رفتار سازماني مثبتگرا مورد توجه قرار داد. به عبارت ديگر، با در نظر گرفتن پنج معيار زير ميتوان يك متغير مثبت را در تعريف رفتار سازماني مثبت گرا گنجاند:
1- آن متغير كه مبتني بر نظريه يا پژوهش باشد. درواقع مبتني بودن متغيرهاي تشكيل دهنده رفتار سازماني مثبت گرا، بر نوعي نظريه و پژوهش عامل تمايز آنها از مطالب ارائه شده در كتابهاي مثبت گراي پرفروشي است كه در زمينه روانشناسي به تازگي طرفداران بسياري پيدا كرده است.
2- به صورت معتبر قابل اندازه گيري باشد.
3- در زمينه رفتار سازماني به نسبت منحصر به فرد باشد. بدين معنا كه از ساير مواردي كه در گذشته در مقوله رفتار سازماني ارائه شده است، مانند خود- ارزيابي هاي مثبتگرايانه ( positive self- evaluation) تقويت مثبت و غيره قابل تفكيك باشد.
4- امكان توسعه و تغيير و پرورش آن در انسان وجود داشته باشد. به عبارت ديگر، در صورتي مي توان، متغيري را در زمره متغيرهاي رفتار سازماني مثبت گرا به حساب آورد كه حالت گونه( state-like) باشد. مقصود از حالت گونه بودن، آن است كه آن متغير، به نسبت قابل انعطاف و تغيير پذيرباشد؛ مانند: اميدواري، خوش بيني، تاب آوري و خود- كارآمدي.
5- داراي تاثيري مثبت بر عملكرد كاري و رضايت فردي باشد كه اين مورد هم باعث ايجاد تمايز ميان رفتار سازماني مثبت گرا،روانشناسي مثبت گرا و پژوهشهاي سازماني مثبتگرا شده است
مطالب بالا برای هر حسابدار که در محیط شرکت با نرم افزار حسابداری کار می کند مهم و ضروری است.